✭ ســـــکوتـــ تـــقدیـــــــر ☆
ســُـکوتــ مےکُنمــ بـﮧ احتــِرامــِ تـَقدیـــر (!)
نظرات شما عزیزان:
چند دقیقه كه نشست توجهش به یک دختر كه كنار میز بار نشسته بوده جلب شد.
نیم ساعتی با خودش كلنجار رفت و بالاخره تصمیمش رو گرفت و رفت سراغ دختر و
با خجالت
بهش گفت : میتونم كنار شما بشینم و یه گپی با همدیگه بزنیم و بیشتر آشنا
... بشیم ؟!
دختر ناگهان و بی مقدمه فریاد زد : چی؟! من هرگز امشب با تو نمی خوابم ؟!!
همه مردم توجهشون جلب شد و چپ چپ به مرد نگاه کر...دند و سری تکون دادند !
مرد بیچاره سرخ و سفید شد و سرشو انداخت پایین و با شرمندگی رفت نشست سر
جاش ...
بعد از چند دقیقه دختر رفت كنار مرد نشست و با لبخند گفت : من معذرت
میخوام! متاسفم كه تو
رو خجالت زده كردم. راستش من فارغ التحصیل روانپزشكی هستم و دارم روی عكس
العمل
مردم در شرایط خجالت آور تحقیق می كنم ...!!!
مرد هم ناگهان فریاد زد : چی؟! منظورت چیه كه 200$ برای یه شب می گیری؟
Design By: KHanOomi |